اسرار سعید فتحی روشن؛ کریس انجلِ ایرانی
به گزارش وبلاگ عکس 94، روزنامه جام جم - نوشین مجلسی: نگاهی به اجرا های سعید فتحی روشن در عصر نو؛ مردی که شایعات درباره قدرت های ماورایی او حسابی داغ شده است.

می گویند خودش فردی بی حاشیه است، اما اجرا های او در عصر نو چنان سوال برانگیز و فرق دارد که غالبا حاشیه به پا می کند و در فضای مجازی بحث برانگیز می گردد. چرا؟ چون کسی نمی تواند سر از کار این شرکت نماینده دربیاورد.
عده ای گول خوردن را دوست دارند و مثل هزاران اتفاق دیگری که از یافتن برهانش عاجزند، به جادوگر بودن او رای می دهند، اما عموم تماشاگران می دانند ترفند و تکنیکی درکار است و به اصطلاح سر کار هستند، اما زبانشان از توضیح جزئیات بازی سعید فتحی روشن قاصر است. می خواهند بدانند پشت این بازی خوردن چه خبر است، حق هم دارند.
دانستن اتفاقات پشت پرده همواره مجذوب نماینده است و وسوسه برانگیز. در حقیقت مصداق همان معما چو حل گشت آسان گردد، هستند. می خواهند با سهل جلوه دادن کار او اعتمادبه نفس بگیرند، اما از سوی دیگر بازی و سرگرم شدن را هم دوست دارند و با دانستن حقه ها این لذت را از خود دریغ می نمایند. مخاطبان در رفت وآمد میان این دو وسوسه مدام بازی می خورند.
آن ها در پی فهمیدن ترفند های شعبده باز راه می افتند، اما در واقع با فهم آنها، خود را تماشاگر ثابت کسی می نمایند که هر بار برنامه نوی برای غافلگیری آن ها دارد و این چرخه تا زمانی که خلاقیت و درایت شعبده باز جوشش دارد، ادامه می یابد. برای روشن تر کردن وجوه مختلف این بازی نگاهی به اجرا های سعید فتحی روشن، مرد فکر خوان عصر نو انداخته ایم.
می نویسم پس هستم
یکی از ترفند های فتحی روشن، نوشتن است. او معمولا حدس های خود و دیگران را می نویسد یا از داوران می خواهد آن را جایی ثبت نمایند و بعد با حرکتی سریع یا نقطه ای صحنه که نورپردازی خاصی وجود دارد، دستنوشته ها را جابه جا می کند. این کار باعث می گردد تماشاگران هاج و واج بمانند و سعید را دارای قدرتی خارق العاده در فکر خوانی و ارتباط با ضمیر ناخودآگاه دیگران تصور کند.
اجرای او در قسمت سوم نیمه نهایی نیز مثل همواره رمز و رازی دارد که به نظر می آید حضور یک یاری رسان در آن موثر باشد.
مثلا زمانی که او از شرکت نماینده ای خواست همزمان با او دور عدد های پلاک خط بکشد و در نهایت و در کمال تعجب اعداد و حرف انتخابی آنان یکی بود، می گردد احتمال داد باز به فتحی روشن به وسیله یاری هایی پنهان از چشم مخاطبان، مثل موسیقی و دستیار مخفی شده اطلاعات درستی رسیده است. اما آنچه واضح است این است که او دیگر از ترفند های قبلی که همه منتظرشان بودند استفاده نکرد و با چنان سرعت عملی کارش را انجام داد که امکان مچ گیری را سخت می کرد.
احتمال همکاری تماشاگران انتخاب شده ای که در اجرا با او همکاری می کردند نیز رد می گردد، زیرا او با نظارت داوران و انتخاب آنان، این دو نفر را روی صحنه آورد مگر آن که برگه ای که از نونهالی به صورت اتفاقی از ظرف خارج نموده بود را خیلی سریع با برگه ای که پیشتر در دست داشته عوض نموده باشد.
همه این ها حدس است که حتی اگر ریشه در واقعیت داشته باشد باز در مقابل تبحر فتحی روشن در تفریح سازی و بازی با فکر مخاطبان ارزش چندانی ندارد.
زودباور نباشیم
آدم وقتی سر از کاری در نمی آورد، برای خاموش کردن کنجکاوی ها و پرسش های درونش به علت تراشی متوسل می گردد. در شعبده بازی هم این گونه است وقتی برای رودست خوردنمان نمی توانیم علت قانع نماینده ای پیدا کنیم آن را به قدرت های ماورالطبیعه و جادوگری نسبت می دهیم. اجرای فتحی روشن هم برای بسیاری همین حکم را پیدا نموده است. از آن سو که تعدادی درصدد رو کردن دست او برمی آیند، تعدادی هم از سر ناآگاهی این شرکت نماینده را جادوگر می خوانند. فتحی روشن بعد از آن که نظر های داوران برای اجرای یکشنبه شب خود را شنید، روی سن عصر نو درباره حرف ها و ادعا هایی که در خصوصش می زنند، گفت: بعد از اجرای من آغاز می نمایند در خصوص نحوه کارم حرف می زنند و این برای من مجذوب نماینده است.
این که اجرای من اینجا تمام نمی گردد، راجع به آن صحبت می گردد و اتفاقی را در فکر بینندگان رقم می زند خیلی ارزشمند است. اینجا به صراحت می گویم کار من شعبده است، تکنیک و علم دارد. از علم هم منظورم چیز عجیب و غریبی نیست. منظورم ریاضی، شیمی، فیزیک و روان شناسی است. سحر و جادویی در کار نیست. با صراحت تر از این نمی توانم بگویم این ها تکنیک ها است. زود باور نباشیم. این جملات فتحی روشن یادآور دیالوگ فیلم پرستیژ است. اثر تماشایی کریستوفر نولان که زندگی چند شعبده باز و دنیای آنان را به تصویر می کشد، دنیایی از رقابت، هوشیاری، بازی با فکر و راز های مگو. در جایی از فیلم گفته می گردد: می خواهید بفهمید راز کار چیه. ولی نخواهید فهمید. چون درست نگاه نمی کنید. البته در اصل نمی خواهید بفهمید. دوست دارید گولتون بزنند.
فینال در راه است
برنامه عصر نو این روز ها در مرحله نیمه نهایی برگزیدگان مختلف را معرفی می کند و قرار است فینال آن 28 مرداد از شبکه سه سیما پخش گردد.
پس از ماه ها رقابت میان ده ها شرکت نماینده در زمینه های مختلف تفریح، هنری و ورزشی، مسابقه استعدادیابی عصر نو به مرحله فینال نزدیک می گردد، جایی که پنج اجرای برتر از 15 اجرای مرحله نیمه نهایی قرار است رقابت نمایند تا قهرمان نخستین فصل برنامه تعیین گردد. بعد از پخش نظرسنجی مردمی در روز پنجشنبه سه مرداد تکلیف چهار اجرا از پنج اجرای نهایی تعیین می گردد. تا به امروز محمد زارع و پارسا خائف از میان بیش از 300 گروه شرکت نماینده در این مسابقه پس از گذر از مراحل مختلف، به فینال رسیده اند و طی چند هفته آینده عصر نو استعداد های برتر خود را خواهد شناخت.
صعود در نیمه نهایی
می گویند منتالیست است. پیش از عصر نو در چند برنامه تلویزیونی شرکت نموده و ویدیوی کار های پر رمز و راز و شگفت آورش در فضای مجازی منتشر شده بود. همین موضوع نیز باعث شد بعضی به حضور او به عنوان استعدادی که قبل از این کشف شده، در یک برنامه استعدادیابی خرده بگیرند. خودش می گوید تا کنون گه گاهی در برنامه های تلویزیونی حضور داشته است، اما عصر نو برای او چیزی دیگری است. فتحی روشن اسفند 98 به عصر نو آمد و با فکر خوانی اش به مراحل بالاتر صعود کرد. او با دو اجرا به 15 نفر نیمه نهایی رسید. در نیمه نهایی نیز داوران سخت گیر عصر نو را شگفت زده کرد و حالا تا مرحله انتخاب مردمی نیمه نهایی بالا آمده است.
راز سعید
همه دوست دارند بدانند چطور و چگونه؟ شعبده باز، اما لو نمی دهد. او شنیده که می گویند: همه برای دانستن راز بهت التماس می نمایند، ولی همچین که رازت را بهشون لو دادی دیگه براشون ارزش نداری. برای فتحی روشن هم همین اتفاق در حال رخ دادن است. بعد از حضور فتحی روشن در برنامه و تحسین او، بسیاری دست به کار شدند تا حقه ها و ترفند های او را شناسایی و این شرکت نماینده را نه یک فکر خوان بلکه یک شعبده باز معرفی نمایند که از دیگر هم صنفی هایش در سایر کشور ها تقلید و با چند دستیار و تکنیک مخاطبانش را گیج و انگشت به دهان می کند.
به همین منظور ویدیو های اجرای او در عصر نو در فضای مجازی منتشر، با سرعت آهسته بازبینی و تحلیل شد. شاید نمونه هایش را دیده و فهمیده باشید که سعید از یاری دستیارانی که در دکور یا جایی میان تماشاگران مخفی هستند بهره می برد. برای مثال ظاهرا در قمستی از برنامه که او با چشمان بسته از امین حیایی می خواهد رنگ هایی را انتخاب و با آن ها لباس او را روی بوم نقاشی رنگ بزند برای هر رنگی که حیایی برمی دارد نشانه ای مثل صدای موسیقی، صدای سرفه همکار و... وجود دارد که در نهایت به او برای آنچه در ظاهر فکر خوانی می کند مدد می رساند.
بالاخره مچت را می گیریم
فتحی روشن یکشنبه شب نخستین شرکت نماینده قسمت سوم عصر نو بود و با این که در این مدت حرف و حدیث های زیادی درباره جزئیات اجرای او زده می گردد، باز توانست تماشاگران، هیات داوران و علیخانی را شگفت زده کند و چهار رای مثبت را برای رسیدن به فینال آن شب و در نهایت صعود به مرحله رای مردمی به دست آورد. داوران پس از اجرای او گفتند که لو دادن تکنیک های این شرکت نماینده را فهمیده اند، اما مادامی که او شگفتی تازه ای برایشان دارد ترجیح می دهند از اجرایش لذت ببرند و او را در عصر نوحفظ نمایند.
رویا نونهالی از توانایی بازیگری این شرکت نماینده گفت: یکی از ملزومات بازیگری تخیل است. وقتی تخیل را یاد می گیری و به گستره رازآلودش پی می بری به درد کل زندگی ات می خورد. فکر می کنم شما به ساحت تخیل ره بردی و تمام استفاده ات از این محدوده است و برای من که بازیگرم این شکل از تخیل کردن غبطه برانگیز است.
آریا عظیمی نژاد هم گفت: آغاز نمایش و فضاسازی اش بی نظیر بود. این که نمی توانیم بفهمیم چه جوری کلک می خوریم عصبی مان می کند. خیلی ها در خیابان به من می گویند می خواهید بدانید سعید چه کار کرد؟ و من می گویم خیر!
امین حیایی از دیگر داوران برنامه عصر نو هم در خصوص اجرای او ادامه داد: هربار ایده های تازه و شگفتانه برایمان دارد، کارش دقیق است و لذت می بریم.
بشیر حسینی هم نظر جالبی داد: در اجرای شما اتفاقی که می افتد این است که با تمام شدن اجرا، بازی تمام نمی گردد. در فکر ما ادامه دارد. الان در دنیایی زندگی می کنیم که با تمام شدن اجرایتان بلافاصله و حتی از لج کل حقه ها و تکنیک های شما را لو می دهند. من حقیقتا می دانم در اجرا های قبلی شما چه کردی، اما باز هم که چک می کنم می بینم چقدر اجرا خوب بوده. به نظرم شما سخت ترین اتفاق را روی صحنه داری، چون جدی ترین داوری دقیقا روی اجرای سعید فتحی روشن است. بالاخره یک روز مچت را می گیریم!
احسان علیخانی هم اضافه نمود: لذت تماشای شعبده بیشتر از کشف شعبده است. ما غرق در اجرا می شویم. مثل آواز. ما کمتر از یک خواننده در خصوص شیوه تحریر زدنش می پرسیم. بسیاری به من و شبکه زنگ می زنند و می خواهند بدانند سعید چگونه این کار را انجام می دهد یا می خواهند برایشان پیش بینی کند، اما باور کنید سعید ساحر و رمال نیست بلکه یک سری بازی مجذوب نماینده بلد است که به خوبی اجرا می کند.
معما چو حل گشت آسان گردد
با تمام آنچه می توانیم از ترفند های سعید فتحی روشن بدانیم و او و شعبده هایش را رمزگشایی کنیم، نمی توانیم منکر آن باشیم که این شرکت نماینده کار خود را کم نقص و تماشایی انجام می دهد. او نه ادعای جادوگری دارد و نه مخاطب آنقدر ساده است که او را فراانسان بداند. او کسی است که سال ها بر این حرفه - هنر تمرکز نموده و توانسته است از پس شناسایی پیچ و خم های آن، ضمن تسلط بر اجرا، نبض مخاطب را در دست بگیرد. در این میان تکنیک های بازیگری و کمی روان شناسی دانستن به او یاری شایانی می کند. پس دانستن ترفند های این شرکت نماینده شاید بتواند بیننده را کمی آرام کند، اما باز خللی در کارش ایجاد نمی کند. دست کم تا اینجای کار نتوانسته او را متوقف کند.
فتحی روشن، اما باید در دنیای ارتباطات که در چشم به هم زدنی دستش برای مخاطب رو می گردد، حسابی حواسش به جلو زدن از تماشاگرش باشد و هر بار بتواند او را با آن که می داند در حال گول خوردن است، در این بازی شیرین شرکت دهد. البته همین که او چنان فکر مخاطب را درگیر می کند که او و دیگران را به تکاپو برای باز کردن مشتش وامی دارد نشان از موفقیت این شرکت نماینده تا اینجای کار دارد.
دیوید کاپرفیلد چگونه از دیوار چین رد شد؟
دیوید کاپرفیلد، تردست مشهور دنیای که یکی از مهم ترین و شاید بزرگ ترین شعبده دنیا یعنی رد شدن از دیوار چین را در کارنامه دارد هم حدودا 20 سال پس از رقم زدن این اتفاق رازش فاش شد. راز او را دیگر شعبده بازان فهمیدند و حتی مستندی از مهم ترین شعبده های دنیا ساخته شد و در آن سازوکار بسیاری از شعبده بازی های معروف مثل رد شدن از جسم سخت، نصف کردن بدن انسان و... مو به مو به نمایش عایدی.
برای دانستن او کمی دقت کافی است. نمایشی بودن عبور کاپرفیلد از دیوار چین را می توان از پرده پوشی او دریافت. او تمام عملیات خود را پشت پرده های سفید و زیر تاریک و روشن هنر نورپردازی به انجام می رساند. دستیاران هم نقش مهمی دارند و در هرچه طبیعی تر جلوه دادن مراحل این شعبده کوشش می نمایند. ظاهرا کاپرفیلد با ترفندی و به وسیله پلکانی که برای بالا رفتن به سمت دیوار استفاده می کند از این سوی دیوار به آن سو منتقل می گردد، او که کف پلکان مخفی شده در بزنگاه خود را در بخش های تاریک پشت پرده به دیوار می چسباند و بازی خروج از آن را با سایه اش به خوبی ایفا می کند.
آن زمانی که در مرحله پیش تر از آن نیز کسی ادای تقلا کردن برای خروج از دیوار را درمی آورد، در واقع خبری از کاپرفیلد نیست بلکه این دستان مستتر در پرده دستیاران اوست که حس تقلا را به تماشاگر شگفت زده القا می کند. نکته مثبت دیگر عمل این شعبده باز که به باورپذیری کار او یاری می کند، غیرممکن بودن آن مطابق با عقل است. او لقمه بزرگی برمی دارد و همین برایش کارکرد زیادی دارد. بی خود نیست که می گویند دروغ هرچقدر بزرگ تر باشد، باورپذیری اش آسان تر است. در شعبده بازی هم هر چقدر شعبده از فکر دورتر و سختتر بنماید علاوه بر چالش آفرینی برای شعبده باز به او برگ برنده ای برای قدرت نمایی بیشتر و ساده تر بازی گرفتن فکر تماشاگر می دهد.
پ
منبع: برترین ها